• انتشار: 1402/04/15 - 22:36
  • تعداد بازدید: 603
  • زمان مطالعه : 5 دقیقه

ماجرای آموزگاری که شوق آموختن به دانش‌آموز معلولش را دارد

7082.mp3 ماجرای آموزگاری که شوق آموختن به دانش‌آموز معلولش را دارد

به گزارش مرکز اطلاع‌رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش‌وپرورش، تدریس کاری دشوار و پرزحمت است و درصورتی‌که دانش‌آموزی با شرایط خاص در کلاس حضور داشته باشد دشوارتر نیز خواهد شد. اما در این میان، هستند معلمانی که بی‌هیچ چشم‌داشتی، مسیر آموزش را برای این دانش‌آموزان نیز تسهیل می‌کنند تا آنان را به سرمنزل مقصود برسانند.

صدیقه شهابی، معلم پایه اول دبستان دخترانه زینب کبری (س) واقع در روستای پیکان، یکی از روستاهای محروم شهرستان جرقویه استان اصفهان، یکی از همین معلمان پرتلاش است که معتقد است دانش‌آموزان این مدرسه با علاقه‌، تلاش و هوشی مثال‌زدنی یادگیری را پی می‌گیرند.

خانم شهابی در سال اول کاری باکلاس ویژه‌ای مواجه می‌شود، چراکه زینب، یکی از دانش‌آموزان مستعد کلاسش به مشکل حرکتی مبتلا است و روی ویلچر می‌نشیند. علاوه بر او، دانش‌آموزان دیگری نیز با آسیب حافظه کوتاه‌مدت و مشکل عدم تمرکز در کلاس حضور دارند. بااین‌حال، آموزگار تمام تلاش خود را به‌کار می‌گیرد تا فرایند و تعلیم و تربیت با وجود تمام چالش‌های موجود به نحوی مطلوب انجام شود.

مادر زینب بیماری فرزندش را این‌گونه توضیح می‌دهد: بیماری زینب از ۱۰ ماهگی شروع شد و قبل از آن کاملاً سالم بود. وی پس از یک تب شدید و آفت‌های دهانی و بالارفتن آنزیم‌های کبدی، به‌شدت بیمار شد و با تجویز داروی اشتباه در دو و نیم سالگی، ۱۷ روز به کما رفت و در ادامه با ضعف کلیه‌ها دیالیز شد و در نهایت بیماری او واسکولیت تشخیص داده شد؛ اکنون زینب باید سه ماه یکبار ۲۴ ساعت بستری باشد و به او دارویی ویژه تزریق شود.

وی ادامه می‌دهد: چهار روز در هفته او را به کاردرمانی می‌برم. دو روز اصفهان و دو روز شهرضا حاضر می‌شوم؛ هفته‌ای یک‌بار نیز او را به گفتاردرمانی شهر نیک‌آباد می‌برم؛ در این سال تحصیلی از صبح تا ظهر در مدرسه کنار زینب بودم؛ به دلیل ضعف در عضلات دست و گفتار، خواندن و نوشتن او کند و روند آموزش او زمان‌بر است؛ لذا از بعدازظهر تا شب درس‌هایش را با او کار می‌کنم؛ زینب از بین دروس، به درس ریاضی علاقه بیشتری دارد.

مادر زینب در تمام مدت مدرسه و هر روز از صبح تا ظهر در کلاس درس، کنار زینب بود تا اطمینان خاطری برای فرزندش باشد؛ این موضوع نشان از تعامل مادر و آموزگار است. نگرش مشترک معلم و مادر نیز در نهایت، پیشرفت چشمگیر درسی زینب را رقم می‌زند.

زینب که امسال در طرح جابر ابن حیان موفق به کسب رتبه اول منطقه شده است می‌گوید تمام کارهای طرح، از چسباندن قطعات در کنار هم تا رنگ‌آمیزی آن‌ها را به‌تنهایی انجام داده است.

علاوه بر این، او در مسابقات قرآن و عترت در رشته حفظ جزء ۳۰ قرآن کریم نیز جز برگزیده‌ها بوده است و این موفقیت را چنین روایت می‌کند: جزء ۳۰ قرآن را در منزل با گوش‌کردن به صوت‌های قرآنی و در مدرسه و با همراهی خانم شهابی که حافظ کل قرآن کریم است، تمرین و حفظ کردم.

خانم شهابی، خود ساکن شهر محمدآباد است و هر روز برای حضور در مدرسه، به روستای پیکان می‌رود. او با وجود یک سال سابقه کار در آموزش و پرورش، از سال ۱۳۹۲ با نهضت سوادآموزی همکاری داشته است و مشوق اصلی خود در مسیر معلمی را مادرش می‌داند.

او در خصوص حفظ کل قرآن کریم می‌گوید: از سال ۱۳۹۳ ابتدا با شرکت در کلاس‌های تفسیر قرآن، به حفظ قرآن علاقه‌مند شدم و ازآن‌پس در کلاس‌های حفظ شرکت کردم و در برخی هفته‌ها ۲۵ صفحه از قرآن کریم را حفظ می‌کردم و به یاری خدا، اکنون حافظ کل قرآن کریم هستم.

خانم معلم، با بیان این‌که امسال ۱۷ دانش‌آموز در کلاس خود داشته است می‌افزاید: حقیقتاً کارکردن با دانش‌آموزان دارای مشکلات جسمی - حرکتی سختی‌های فراوانی دارد؛ دو ماه اول سال تحصیلی زینب بسیار خجالتی بود و حتی به من نگاه هم نمی‌کرد؛ از اول آذرماه به بعد هر هفته سه‌شنبه‌ها به مدت دو ساعت به منزل ایشان می‌رفتم و با زینب خانم دروسش را کار می‌کردم؛ به دلیل آنکه عضلات زینب ضعیف بود و زود خسته می‌شد گاهی کارکردن با وی بیش از دو ساعت طول می‌کشید.

او دروس پایه اول را به‌صورت بازی با زینب کار می‌کرد تا یادگیری برای دانش‌آموز جذاب باشد. خانم شهابی دراین‌خصوص می‌گوید: با کمک مادر زینب بازی‌‌هایی طراحی و اجرا می‌شد و کاردستی‌های لازم را جهت آموزش می‌ساختیم. به‌عنوان‌مثال یکی از این بازی‌ها آن بود که چند کلمه روی کارت‌هایی نوشته می‌شد و این کارت‌ها روی یک میز ردیف می‌شد. در کنار این کارت‌ها، یک دستگاه کارت‌خوان دست‌ساز که اعداد روی آن بود ساخته شده بود. زینب به‌عنوان فروشنده و من خریدار بودم؛ به خریدار مراجعه می‌کردم و بر فرض می‌گفتم کارت «سردار» را می‌خواهم بخرم. زینب باید به کارت‌ها نگاه می‌کرد و کلمه «سردار» را پیدا می‌کرد و به من می‌داد. از او می‌پرسیدم قیمتش چقدر است؟ زینب آن کلمه را بخش می‌کرد و به‌عنوان نمونه اگر دو بخش بود می‌گفت هزینه کارت دو تومان است. من هم کارت‌بانکی خودم را به او می‌دادم تا داخل دستگاه کارت‌خوان دست‌ساز کارت بکشد و رمز کارت را به او می‌گفتم و او روی اعداد ضربه می‌زد. با این بازی جذاب و شیوه خلاقانه دروس فارسی و ریاضی به‌صورت تلفیقی به او آموزش داده می‌شد.

خانم معلم ادامه دهد: خانه زینب یک کلاس درس به‌تمام‌معنا بود، چراکه با کمک مادر زینب تمام وسایل دست‌ساز کمک‌آموزشی آماده شده بود و روی دیوارهای خانه کارت‌های کلمات و صدامشی، اعداد و سایر موارد چسبانده شده بود.

خانم شهابی می‌گوید: در این سال تحصیلی لحظه‌به‌لحظه از باسواد شدن دانش‌آموزان عزیز کلاس اولیم لذت بردم و اگر قرار باشد در مقطع ابتدایی باقی بمانم، بدون شک بار دیگر پایه اول را انتخاب خواهم کرد.

  • گروه خبری : اسلایدر,اخبار
  • کد خبر : 7082
کلمات کلیدی
امید قنبرپور

امید قنبرپور

نظرات

0 نظر برای این مطلب وجود دارد

نظر دهید