• انتشار: 1400/08/13 - 19:34
  • تعداد بازدید: 1870
  • زمان مطالعه : 20 دقیقه
از سوی دکتر حسینی تشریح شد؛

کارکرد های جامعه شناختی متون کهن در تقویت هویت ملی با تاکید بر تاریخ بیهقی

معاون وزیر و رئیس سازمان آموزش و پرورش استثنایی در یازدهمین همایش ملی ابوالفضل بیهقی دانشگاه حکیم سبزواری کارکرد های جامعه شناختی متون کهن در تقویت هویت ملی را با تاکید بر تاریخ بیهقی تشریح کرد.

5344.mp3 کارکرد های جامعه شناختی متون کهن در تقویت هویت ملی با تاکید بر تاریخ بیهقی

به گزارش روابط عمومی و اموربین الملل سازمان آموزش و پرورش استثنایی متن سخنرانی دکتر سیدجواد حسینی به شرح زیر است:
بسم الله رحمن الرحیم
به نام خداوند جان و خرد
کزین برتر  اندیشه برنگذرد
و
به نام آن که جان را فطرت آموخت
چراغ دل به نور جان برافروخت
اجازه می خواهم تشکر و سپاس خودم را از همه دست اندرکاران یازدهمین همایش ملی ابوالفضل بیهقی که به مناسبت اول آبان زادروز پدر نثر فارسی ابوالفضل‌ بیهقی و با محوریت دانشگاه حکیم سبزواری  و برخی دیگر از دستگاه ها برگزار می شود، اعلام کنم و  از ریاست محترم دانشگاه  جناب آقای دکتر مولوی عزیز و استاد اندیشمند و فاضل  دکتر علوی مقدم و همراهانشان به طور ویژه تقدیر و تشکر نمایم.
موضوع بحثی که مطرح خواهم کرد در قلمرو یکی از حوزه های تخصصی جامعه شناسی می نشیند که متاسفانه گرچه در سطح دنیا بحث های دامن گستر را به خود اختصاص داده است اما در سطح ملی مجموعه نوشته ها و پژوهش ها  در این باب بیشتر از انگشتان یک دست نیست و آن جامعه شناسی ادبیات است که البته من در این بحث با رویکرد جامعه شناسی ادبیات سعی می کنم هویت ملی را در تاریخ بیهقی واکاوی کنم و  مطالبی را به عرض برسانم.
شاکله مباحثی که در این مدت بر شما خواهم داشت در سه بخش است. یک بخش به چرایی انتخاب این مبحث می پردازد که چرا هویت ملی را در اثر جاودانه تاریخ بیهقی مورد مطالعه قرار خواهیم داد. از این منظر به کارکرد های ویژه ای که یک هویت ملی  می تواند  برای یک جامعه از جمله جامعه ایران داشته باشد به اختصار  اشاره خواهم کرد. دوم اینکه به برخی از  نظریات جامعه شناسان اشاره خواهم کرد که می تواند از دو جهت مهم باشد. اول پشتوانه نظری  این بحث است  و دوم  این که کارکردهای ابعاد هویت ملی را بر اساس این نظریات در تاریخ بیهقی واکاوی خواهیم کرد. از همین منظر بحث سوم ابعاد و مولفه های  هویت ملی در تاریخ بیهقی مورد توجه قرار می گیرد و محور دوم و سوم باهم دیگر عرضه خواهد شد.
در محور اول می پردازم به اینکه هویت ملی دارای چه کارکرد ویژه ای برای یک جامعه است. می‌دانیم  که هویت ملی بستر و زمینه اصلی توسعه جوامع است، هویت ملی کارکردهای ویژه  برای جوامع دارد، هویت ملی موجب وفاق اجتماعی در جامعه می شود، نظم و ثبات را در جامعه استقرار می بخشد و  سرمایه اجتماعی  را در یک جامعه فزونی می دهد.
هم چنین  هر جامعه ای نیاز به سامان دهی و ثبات دارد که هویت ملی کمک  به ثبات و  سامان دهی جامعه می کند، هویت ملی رفتارهای اجتماعی مردم  یک جامعه را پیش بینی پذیر می کند، هویت ملی تعاون و  همکاری اجتماعی  را بسط می دهد و هویت ملی موجب قدرتمندی فرهنگ جامعه می شود و قدرت فرهنگی جامعه را در تقابل با فرهنگ های مهاجم و متخاصم به طور طبیعی افزایش می دهد.
علاوه بر آن هویت ملی موجب کاهش فاصله اخلاق نظری و اخلاق عملی در جامعه  می شود، هویت ملی کارکرد ویژه دیگرش این است که عواطف جمعی را توسعه می‌دهد و  به سبب آن نشاط اجتماعی گسترش پیدا می‌کند.
اجازه‌ دهید از اینجا وارد محور دوم بحث بشوم، ما از منظر جامعه شناختی چه نظریاتی را می توانیم پیدا کنیم که بحث ما را پشتیبانی می کند  و به عبارتی مدل مفهمومی و چهارچوبی را فراهم می کند که اولا نشان دهد چه زمانی  در یک جامعه کارکردهای ویژه هویت ملی استمرار پیدا می‌کند  و دوما اینکه براساس این چهارچوب  چگونه می توانیم در تاریخ بیهقی  مولفه های هویت بخش را بازشناسی، باز خوانی و مطرح کنیم .
از این منظر به سه نظریه مشخص اشاره خواهم کرد، یکی از این نظریات نظریه دانشمند شهیر جامعه شناس تالکوت پارسونز است که علما علوم اجتماعی با نام او و اندیشه های او آشنا هستند. در یکی از نظریات که ایشان مطرح می کند اشاره می کند که هر جامعه ای  برای اینکه که بقا و استمرار پیدا کند، در واقع ۴ کارکرد اساسی را باید محقق کند که مبتنی بر ۴ نیاز اساسی است که اتفاقا همین ۴ نیاز اساسی است که از طریق ۴ خرده نظام پاسخ داده می شود.
اولین کارکرد انطباق پذیری است یعنی جامعه خودش را با محیط انطباق می بخشد تا نیاز های مردم یک جامعه را برطرف کند که موضوع بحث ما نیست و خرده نظام اقتصادی آن را پاسخ می دهد. دومین کارکرد دسترسی به اهداف است. هرجامعه ای نیاز به اهداف بلند و آرمان هایی دارد  که همه افراد را برای رسیدن به آن اهداف بلند  بسیج کند که نظام سیاسی این کارکرد را به عهده دارد  و در حوزه بحث ما نمی گنجد.

اما کارکرد  سوم و چهارم مربوط به تاریخ بیهقی است و در بحث ما می گنجد. کارکرد سوم کارکرد یکپارچگی است و جامعه نیاز به یکپارچگی و هم راستایی عناصر و مولفه ها دارد که نظام های اجتماعی آن را پاسخ می دهند و چهارمین کارکرد کارکرد حفظ الگو است یعنی جامعه  از میراث های فرهنگی و مولفه های  هویتی تشکیل شده است که این میراث ها و مولفه ها باید حفظ شود و نظامات فرهنگی این کار ویژه را به عهده دارند.
 اگر از منظر کارکرد های سوم و چهارم یعنی کارکرد یکپارچگی جامعه و حفظ الگوی فرهنگی و هویتی به موضوع نگاه کنیم اثر ماندگار تاریخ بیهقی به عنوان شاهکار نثر فارسی در یکپارچگی جامعه  و حفظ الگو های فرهنگی نقش ماندگاری در تاریخ ایران دارد. وقتی از یکپارچگی فرهنگی صحبت می کنیم نقطه مقابل آن تضادهای فرهنگی است، شما می دانید که هویت و فرهنگ یک جامعه  نیاز به یکپارچگی دارد و نیاز دارد تضاد های خود را فرو بکاهد.
معمولا هویت و فرهنگ یک جامعه از سه منظر و منشا ساخته و پرداخته می شود که مولفه های ملی و تاریخی، مولفه های دینی و اعتقادی و مولفه های پذیرفته شده از سایر فرهنگ ها سه بعدی هستند که هویت ملی   و یکپارچگی فرهنگی یک کشور به آن ها وابسته است که جامعه ایران نیز چنین است. اما از طرف دیگر تضاد های فرهنگی زمانی ظهور پیدا می کنند که آموزه ها و عناصر فرهنگی هم راستا نباشند و جهات متضادی به خود بگیرند.
مولفه های سه گانه  هویت و فرهنگ می تواند  هم جهت باشد و یکپارچگی  فرهنگی و حفظ الگو را  براساس نظریه های پارسونز شکل دهند، هم چنین می توانند هم جهت نباشد و تضاد های فرهنگی را گسترش دهند و الگوهای فرهنگی را پاسبانی نکنند‌.
در سرتاسر تاریخ بیهقی ما  از این منظر ضرب المثل ها، اشعار، توجه به آداب و رسوم، توجه به داستان تعدادی از شاهان ایرانی را می بینیم که همه آن ها در راستای عناصر  فرهنگی است و در راستای یکپارچگی و کاهش تضاد های فرهنگی عمل می کنند.  در این کتاب ۳۰۰ مثل ذکر شده است که همگی در جهت تقویت یکپارچگی فرهنگ و هویت ملی می تواند عمل کند و البته در کنار آن ذکر شاهان ایرانی، آداب و رسوم ایرانی، جشن های ایرانیان نشانگر توجه ویژه بیهقی به هویت ملی است که البته آن ها را به صورت هم راستا مطرح می کند.
یکی از مهم ترین تجلی گاه های هویت ایرانی در تاریخ بیهقی در ضرب المثل های متعددی است که منعکس شده است. هم چنین تاریخ بیهقی مشحون به اشعار و امثال پارسی است، به گونه ای گزافه نگفته باشیم صفحه ای از این کتاب نیست  که ضرب المثل یا شعر پارسی در خود جای نداده باشد  و بیان نکرده باشد که بنده به برخی از این ضرب المثل ها اشاره خواهم کرد:
آخر کار آدمی مرگ است
آدمی را از مرگ چاره نیست
آزار بیش بینی زین گردون
گر تو به هر بهانه بیازاری
آفتاب تا سایه نگذراند
آنچه ایزد عز ذکره تقدیر کرده است دیده آید
آنچه تقدیر است ناچار بباید
احوال جهان یکسان نیست
از بدان دورباشید که بد کننده را زندگانی کوتاه باشد
از حدیث حدیث شکافد
از خاکستر آتشی فروزان کرد
همان طور که گفتم این ضرب المثل ها  به تعداد ۳۰۰ آورده شده است و همه هم راستا با عناصر فرهنگ دینی و هم چنین هم راستا با سایر عناصر فرهنگی  است یا در اشعار فارسی  که بیهقی به کار برده است باعث شده است  که کاربست اشعار شعرای کهن ایرانی در تاریخ بیهقی این اثر  را تبدیل به یکی از منابع  و مخازن انگاره های هویتی کند.
بیهقی از اشعار فارسی و عربی به تناوب استفاده کرده است، علاوه بر ۴ قصیده از یوحنیفه که روی هم ۲۴۸ بیت می شود و قصیده که ۱۵ بیت است، قطعات و غزلیاتی هم  از رودکی، لبیبی، دقیقی، عنصری و شعرای ناشناس پارسی گو  در لابه لای تاریخ بیهقی به مناسبت های مختلف آورده شده است  که تعداد آن را به ۳۱۹ بیت شمرده اند.
این در حالی است که۱۲۸ بیت از اشعار عربی و ۷۷ ضرب المثل عربی نیز آورده  شده است که آن بیت ها و ضرب المثل ها هم تضادی با عناصر فرهنگ ملی ندارد.

از جمله آن ها توجه دادن به داستان هایی است از فرهنگ کهن ایرانی و شاهان آن مانند داستان بهرام  گور و موضوع شجاعت و علاقه سلطان مسعود غزنوی به شکار شیر موضوعی است که ابوالفضل بیهقی در چند جای کتاب خود به آن اشاراتی داشته است. استناد کردن به یک ماجرای تاریخی که قهرمان آن یک پادشاه ایرانی است نشان از توجه و علاقه بیهقی به هویت تاریخی و ملی خود دارد و آوردن داستان هایی از این دست در دوره های که غزنویان ترک تبار بر سر قدرت بودند از اهمیت ویژه ای برخوردار است که در تاریخ بیهقی مشاهده می شود.
آداب و رسوم کهن ایرانی نیز به صورت تاریخ مصور بیهقی آورده شده است که علاوه بر اینکه  ارزش تاریخی و ادبی دارد آیینه ای است که تصاویری از آداب،  رفتار و سنت های آن روزگار را در خود منعکس ساخته است. عادات سنتی و رفتار که در واقع بخشی از فرهنگ ما  و هویت ما  را تشکیل  داده است،  از جمله جشن های نوروز، جشن های  سده، جشن های مهرگان به فراوانی در آثار بیهقی مشاهده می شود.

از این منظر تکیه او به این آداب و رسوم و جشن ها که باز تکیه ای بر بخشی از هویت ملی و تاریخی ما است قابل توجه است‌. یکپارچگی و حفظ الگو براساس مدل پارسونز در این اثر فاخر به دور از عربی مآبی  و در واقع با تعبیرات و ترکیبات ساده و با توسعه توجه به اشعار کهن در این اثر فاخر و هویتی دیده می شود.
اما اجازه بدهید از منظر نظریه دومی نیز به اثر فاخر تاریخ بیهقی نگاه کنیم، نظریه ای وجود دارد تحت عنوان  جهانی سازی یا جهانی شدن. این نظریه  ناظر بر آن است که  دگرگونی های جهان امروز شدت و عدت پیدا کرده است که به این فرآیند  جهانی سازی و جهانی شدن نام می نهیم. در این مقوله به دنبال تحولات، دگرگونی های اجتماعی، فرهنگی و هویتی هستیم  که سرانجام جهان را به کجا می برد یا به کجا برده است.

این دگرگونی ها آن قدر شدید است که امروز با یک مفهومی  در جامعه شناسی مواجه شده ایم به نام جامعه طوفانی، جامعه طوفانی زمانی مطرح می شود  که سرعت دگرگونی ها فراوان می شود، دگرگونی ها همه جانبه  می شود، دگرگونی ها شدت و عمق پیدا می‌کند و ضمنا ابهام را در روند آینده جامعه رقم می زند. جهانی شدن و تحولات ناشی از آن ما را با یک جامعه طوفانی مواجه کرده است.
در این نظریه ما با سه دیدگاه مواجه هستیم، اول اینکه نظریه جهانی شدن به این مفهوم است  که در اثر این دگرگونی ها مرز های هویتی و ملی برداشته می شود و با دهکده کوچک جهانی مک لوهان مواجه خواهیم شد که طرفداران این نظریه خود به دو دسته تقسیم می شود، عده ای معتقد هستند این جهانی شدن یک فرآیند طبیعی و خود به خودی است و عده ای دیگر معتقد هستند که این جهانی سازی است، یعنی از ناحیه فرهنگ هایی مهاجم و متخاصم ترویج می شود تا فرهنگ های دیگر را در خود مضمحل کند و به یک فرهنگ جهانی برسد.
دیدگاه دوم  این است که این تحولات جهانی نه تنها فرآیند های بومی و محلی را از بین نبرده است بلکه به تکثر و پلورالیسم فرهنگی منجر شده است.
و دیدگاه سوم که بیشتر ما به این اعتقاد داریم این است که  این تحولات منجر به یک فرهنگ فراگیر جهانی شده است اما در این فرهنگ  جهانی که عناصر فرهنگ آن در سپهر دنیا و نظام جهانی گسترده شده است ما را با هویت های فرهنگ بومی و محلی هم  مواجه‌ کرده است. بنابرین تنوع فرهنگی در قالب ملیت ها، هویت های بومی و محلی از بین نرفته  است، به گونه ای که ما در حال حاضر با ۵ تا ده هزار گروه قومی، زبانی و دینی در سپهر جهان مواجه ایم که در قالب بیش از ۲۰۰ کشور  زندگی می کنند که تنها  ۱۰ درصد کشور ها  در دنیا هستند که ۹۰ درصد مردم آن ها غالبا از قوم یکسان و یک فرهنگ  برخوردار است و بقیه همه کثیرالمله هستند.
براساس این نظریه  آنچه در نمایشگاه نظام بین المللی می تواند غرفه ای را به نام هویت ملی نشان دهد و تمایزات فرهنگی  یک ملت را در این نمایشگاه بین المللی برجسته سازی کند، عناصر و مولفه هایی از فرهنگ بومی  آن کشور است  که البته متعدداند  و در بین آن ها زبان نقش بی بدیل و چشمگیری دارد. جامعه جهانی در این عصر جهانی شدن با  موضوعی به نام ایستادگی فرهنگی در مقابل طوفان های سهمگین دگرگونی ها یعنی همان  جامعه طوفانی  مواجه  شده است. یکی از مهم ترین آن ها ایستادگی فرهنگی پاسداری از زبان ملی و در کشور ما پاسداری از زبان فارسی  است که از این منظر ابوالفضل بیهقی  پدر نثر زبان فارسی نفش بی نظیر و بی مانندی را ایفا کرده است.
ما با دو اندیشمند شاعر حکیم  مواجه ایم یکی در نظم به اسم شاهنامه و یکی هم در نثر به اسم تاریخ ابوالفضل بیهقی که گران سنگ این اثر با تصویر پردازی های آن و گزارش واقعیت ها که به زبان شیرین فارسی و روان و با فصاحت و بلاغت اعلام می کند، یکی از مولفه های هویتی ما را در پهنه زمان  و در گستره دگرگونی های اجتماعی بر عهده می گیرد.
می دانیم که یکی از مهم ترین مولفه های فرهنگی و هویتی که ایستادگی در برابر آن در سطح جهان به خوبی نمایان شده زبان است. زبان مهم ترین مولفه فرهنگی شمرده می شود که به گونه ای که بیشتر فرهنگ ها بر پایه زبان آن ها انتخاب می شوند. فرانسه ، ایران و آلمان نمونه هایی از این دست کشور ها هستند. بی گمان در این وضع هر قوم یا ملتی که درصدد ابراز آشکار هویتی خویش است یکی از نخست ترین وظایفش ایجاد یگانگی زبانی است. زبان  نماد وجود و حضور یک ملت و نشان ماندگاری از آن است. از همین رو ایستادگی در این زمینه اهمیت بی چون و چرا دارد.
پاسداری از زبان بومی و ملی در بسیاری از کشور ها حداقل در مواجهه با زبان  گسترده و جهانی  امروز یعنی زبان انگلیسی کاملا نمایان است. زبان انگلیسی امروزه زبان تبدیل شدن به زبان همگانی در جهان است. هم زمان با این که زبان انگلیسی زبان دوم شخص می شود، زبان اول یا همان زبان مادری از اهمیت ویژه ای برخوردار است. مهم ترین اتکایی که پاسداشت زبان اول  را می تواند سبب شود، آثار فاخری است که با زبان ملی ظهور و بروز می کند. تاریخ بیهقی از این منظر یک اثر فاخری است که در این پهنه نمایشگاه دگرگونی های جهان که عناصر هویتی را در کثرت فرهنگی و هویت ملی نشان می دهند، نقش بی بدیلی دارد. خصوصا در دوره غزنویان که دوره رواج زبان عربی و زبان ترکی بود و در این دوران از زبان دیوانی  فارسی به عربی برگردانده شده استفاده‌ می شد.

در زمانه ای که روز به روز به لغات عربی و ترکی افزوده می شد، بیهقی با نوشتن تاریخ خود زبان فارسی را تثبیت کرد و از اثر انهدام رهانید و امروز به عنوان یک بن مایه جدی فاخر هویتی ایرانیان می تواند در عرصه این تحولات جهانی به پاسداشت و نگهداشت فرهنگ و هویت ملی ما ایرانیان  کمک کند. تاریخ بیهقی ازجمله  آثار گران‌سنگ  نثر فارسی است که با توجه به موضوع آن در دو حوزه ادبیات و تاریخ قرار می گیرد. از مشخصه هایی که تاریخ بیهقی را در شمار آثار ادبی قرار می دهد می‌توانیم به استفاده از واژگان  و ترکیب های زیبا، استفاده از زبان عاطفی، اهمیت یافتن چگونگی بیان مطالب نسبت به محتوا، توصیف احوال، اشخاص و مکان ها  به طور دقیق، تصویر پردازی های بدیع و بهره گیری از جاذبه های داستانی اشاره کنیم که این زبان را شیرین، روان، فصیح و ماندگار کرده است. بیهقی گنجینه و شاکله ساختاری را به زبان فارسی بخشیده است که امروز به عنوان یک مولفه بسیار اثرگذار  در تحولات جهان می توانیم فرهنگ هویت ملی را  محکم  و با تکیه برا آن نگه داریم و آثار هویتی خودمان را در فرهنگ ملی پاس بداریم.
اجازه بدهید از منظر سوم نیز به موضوع بنگرم و سخن را به پایان برسانم. نظریه سوم نظریه ای است تحت عنوان نظریه ترکیب هویتی در مقابل نظریه تعلیق هویتی. همه ما می دانیم عناصر هویت در یک جامعه یعنی زبان، آداب و رسوم، آثار تاریخی و ملی، آثار دینی و  آثار هنری این ها مجموعه هایی است که هویت  و مولفه های  هویتی یک ملت را تشکیل می دهد.
اگر دقت کنیم در دوره های تاریخی ایران یک دوران تقلیل گرایانه به هویت ایرانیان اتفاق افتاده است. اگر به طور مشخص به تاریخ معاصر نگاه کنیم مثلا در دوره پهلوی  توجه به عناصر ملی و تاریخی را در هویت ملی دارای ثقل می‌بینیم و عدم توجه  و کم وزن دهی را به هویت ملی مشاهده می‌کنیم یا در اوایل انقلاب برعکس در مواجهه با چنین شرایطی در واقع اعتقادات دینی و مذهبی  را ثقل بیشتری داده ایم و آثار ملی و تاریخی خود را به حاشیه رانده ایم و یا بهای کمتری داده ایم.
شاید مرحوم استاد مطهری در کتاب خدمات متقابل اسلام و ایران به یک زبانی می خواهد این موضوع مطرح کند که هویت ایرانی در خدمات متقابلی است که ایران به اسلام و اسلام به ایران انجام داده است و این دو از هم تفکیک ناپذیر هستند  که  این نگاه  ترکیبی  به هویت ملی است.
ما در عصر سامانیان که دوره پیوسته به ابوالفضل بیهقی است با شعرایی مثل فردوسی و رودکی و حاکمیت سامانیان مواجه بودیم که اتفاقا دوره بلوغ و بالندگی هویت ملی بود و نگاه ترکیبی به هویت ملی داده می شد اما متاسفانه در دوره غزنویان  ما با یک هویت تقلیلی مواجه شدیم یعنی دوره ای تاریخی که با تاکید بر حاکمیت و قدرت سیاسی در بالندگی یا چالش آفرینی  هویت بسیار نقش آفرینی می کرد. از این منظر دوره سامانیان دوره بالندگی هویت ایرانی و حضور شاعران و حکیمانی  چون رودکی و فردوسی بود و متاسفانه  دوره غزنویان عصر چالش آفرین  و افول هویتی را برای جامعه  ایران سبب شد و ابوالفضل بیهقی و تاریخ ماندگار او در چنین زمانه ای تولد پیدا کرد.
بیهقی در زمانه ای به سر می برد که روزگار استیلا ترکان غزنوی بود و به سبب زمینه و زمانه تاریخی از جهت نژادگی از یک سو و اطاعت از خلیفه گان عباسی  از سوی دیگر شاکله های هویت ملی در نگاه غزنویان رو به افول می رفت. لذا در نگاه کلی سویه های تبیین شرعی  و سیاست عربی در غیاث با هویت در نگاه آنان برجسته گیری بیشتر پیدا می‌کرد.
گرچه برخی از جنبه های هویت ایرانی در تاریخ بیهقی دیده می شود، خصوصا زبان فارسی و هویت زبانی اما بلاخره بیهقی را از همین منظر می توان در زمره تقلیل گرایان هویتی قرار داد.
اما کسانی که به تقلیل های هویتی می پردازند به دو دسته تقسیم می شوند، ‌بعضی تحلیل گران کسانی هستند که بخشی از عناصر هویت ملی جامعه را که در اینجا در ارتباط با بیهقی توجه به اعتقادات دینی  هست ثقل می دهند و عناصر دیگر را رد می کنند. اما عده ای دیگر از تحلیل گرایان که بیهقی در آن زمره قرار می‌گیرد ضمن اینکه به عناصر اندیشه های دینی ثقل بیشتری می دهند اما از سایر عناصر چشم پوشی نمی کنند و از این منظر نمی توان او را یک تقلیل گرای هویتی مطلق نامید.
ابوالفضل بیهقی  در عصر غزنویان و مسعود غزنوی می زیست، غزنویانی  که به شدت تقلیل گرای هویتی بودند، دوره ای که شمشیر حاکم بود و برای مقولات فرهنگی میدانی وجود نداشت. دیوان ها و آثار  فاخر فارسی به عربی برگردانده می شد، بیهقی در چنین  فضایی البته با توجه به اعتقادات دینی  و  سنت مسلمانان هویت ما را عمر بخشید و   در یک اثر فاخر ملی و تاریخی زبان فارسی، آداب و رسوم ایرانی، ضرب المثل های ایران و زندگی  شاهان را مورد توجه قرار داد که از این منظر نمی‌توان او را هویت گرای  مطلق یا هویت تقلیلی نامید.

ضمن این که وی در این زمره قرار می گیرد اما به عناصر دیگر فرهنگ توجه ویژه نشان می دهد. از جمله در کار دبیری که انجام می داد، دبیری در فرهنگ باستان جایگاه ویژه ای داشت و او در این جایگاه  هم به عناصر فرهنگی ایرانی و  هم هویتی  توجه خاص نشان داد. بنابراین از این منظر آثار هویتی بیهقی هویت ملی ما را  نشان داده است . گرچه او در توجه به اندیشه های دینی ثقل بیشتری پیدا کرده است ولی در کنار آن  مولفه هایی مثل ضرب المثل ها، اشعار شاعران ایرانی، پرداختن به آداب و رسوم ایرانیان، ذکر نام شاهان ایرانی و اشعار شاعران ایرانی در اندیشه بیهقی فروان دیده می شود که می توان  بیهقی را در زمره یک تقلیل گرای هویتی نسبی نامید  نه تقلیل گرای هویتی مطلق.

ویدئو  این سخنرانی را از پایین همین صفحه مشاهده کنید 

  • گروه خبری : اسلایدر,اخبار ریاست
  • کد خبر : 5344
کلمات کلیدی
راضیه  آخوندی

راضیه آخوندی

فیلم ها

نظرات

0 نظر برای این مطلب وجود دارد

نظر دهید