شعری زیبا از عذرا خزائی، همکار مرکز جامع گرگان در وصف شهدای خدمت؛
هردم اخبار از تو ای سید، خبر میگفت چنین
بهر آبادانی شهر و مناطق رفته ای
از گلستان و قم و کرمانشه و سمت جنوب
بهر خدمت از برای خلق لایق رفته ای
گاه بر بالاترین نقطه، فراز کوهها
گه میان سیل و گاهی کنج قایق رفته ای
در پی رفع فساد و ظلم و حل معضلات
با لباس رزم در کشف حقایق رفته ای
هر کلامت را لباس کار پوشاندی عزیز
راستگو بودی و اینک نیز صادق رفته ای
طعنه و زخم زبان جاهلان سردت نکرد
مرد خدمت با صلابت سوی خالق رفته ای
حیف، قدر بودنت را بیش از این نشناختیم
حیف، از این لحظه ها و این دقایق رفته ای
رفتنت ای قهرمان بارگران بر سینه است
گرچه خود با یک ضمیر پاک و فارغ رفته ای
مثل زهرا مادرت آتش گرفتی ای شهید
جسم تو گلگون شد و همچو شقایق رفته ای
راه و رسمت یک قدم از راه رهبر کج نشد
چون سلیمانی مطیع امر و عاشق رفته ای
شاعر: عذرا خزایی
آموزش و پرورش استثنایی استان گلستان
مرکز جامع گرگان